English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7343 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
breaking down roll U نورد شکست
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
breaking U گسیختگی
breaking U شکستگی
breaking U هتک حرز و ورود غیر قانونی به ملک غیر به هر شکل و به هر وسیلهای که باشد
breaking U پاره گی قطع شدگی
breaking U بریدگی
breaking stress U بارگسیختگی
breaking point U نقطهی شکست
non breaking space U حرف فاصله که باعث میشود و کلمه توسط خط شکسته جدا نشوند
jaw breaking U دشوار برای تلفظ
back-breaking U شاق
viscosity breaking U گرانروی شکستی
breaking pass U پاس به مهاجم
heart breaking U از پا دراورنده
heart breaking U اندوه اور
breaking load U بار گسیختگی
breaking load U حداکثر تحمل بار
prison breaking U زندان گریزی
breaking capacity U فرفیت قطع
record-breaking U شکستنرکورد
breaking capacity U فرفیت شکست
breaking down of insulation U فرو ریختن نارسانایی
breaking down stand U مقام پیش نورد
strike-breaking U شکستناعتصاب
breaking down pass U کالیبر شکست
breaking point U طاقت
breaking down train U راه اولیه
back-breaking U کمر شکن
breaking point U سرحدی که پس از آن شخص اختیاراز دست میدهد و یا از جا در میرود
breaking into the ground U فرورفتن در زمین
law-breaking U قانونشکنی
circuit breaking capacity U توان قطع
ignition by contact breaking U احتراق با قطع کنتاکت
circuit breaking capacity U قدرت قطع
overcurrent circuit breaking U قطع مدار جریان زیاد
breaking into safe custody U هتک حرز
one cannot make an omlette without breaking eggs <idiom> U بی مایه فطیر است
roll U غلتک
roll on roll off U سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
to roll by U غلتیدن
roll up U اندوختن
roll up U جمع کردن
roll out U معرفی یک کالای تجارتی به بازار
roll out U دویدن هواپیما روی باند
roll out U سر خوردن هواپیما
roll out U ازتختخواب بیرون امدن گسترده شدن
roll out U از حافظه جمع کردن
roll in U در حافظه پهن کردن
roll up U چرخیدن
roll up U پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
roll up U جمع اوری کردن تاسیسات
roll on roll off U روش سوار وپیاده کردن بار روی غلطک حمال
to roll on U صاف کردن
to roll on U غلتیدن
to roll on U اسان رفتن
to roll by U صاف رفتن
to roll by U اسان رفتن
roll on roll off U روش بارگیری مستقیم ناو
roll up U انباشتن
roll up U رویهم جمع شدن
roll on/roll off U بارگیری- تخلیه
roll-on/roll-off U بارگیری- تخلیه
roll U غلتیدن
roll U غلت خوردن گشتن
roll U تراندن
roll U تردادن
roll U تلاطم داشتن
roll U غلطیدن
roll U غلتش ناو
roll U غلطیدن ناو
roll U غل دادن
roll U انحراف به چپ یا راست
roll U بدوران انداختن
roll U گردکردن
roll U غلتک زدن
roll U طومار
roll U لوله
roll U توپ
roll U صورت
roll U ثبت
roll U فهرست پیچیدن
roll U چیز پیچیده
roll U چرخش گردش
roll U نورد
roll U غلتاندن غلت دادن
roll U دوران حول محور طولی غلطش
roll U چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
roll around <idiom> U برگشتن
roll U طاقه
roll in <idiom> U باقیمت بالایی رسیدن
roll U نورد کردن
roll U فهرست
roll U چرخش توپ والیبال
roll U ناویدن
roll U ناوش
to roll one's eyes <idiom> U نشان دادن بی میلی [بی علاقگی] به انجام کاری [اصطلاح مجازی]
roll scroll U متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
roll stand U مقام نورد
toilet roll U دستمالتوالت
To roll up the map. , U نقشه را پیچیدن ( تا کردن )
To call the roll. Roll-call. U حاضر غایب کردن
to be on the pay roll U جزوکارمندان یا مزدوران بودن
roll reversal U حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
roll pass U رخده نورد
roll pass U کالیبر نورد
hip-roll U تیر چوبی نبش
edge-roll U ابزار سه ربع گرد
angle-roll U ابزار گرد
roll over credit U اعتبار گردان
roll paper U کاغذ لولهای
spring roll U مربوطبهغذایچینی
roll up one's sleeves <idiom> U سخت تلاش کردن
pancake roll U کلوچهایکهباسبزیجاتچینی
roll film U فیلملولهای
crushing roll U غلتکسنگشکن
drum roll U تندزنی
sausage roll U نوعیغذاباسوسیس
drum roll U ضربات مداوم
To roll up ones sleeves. U آستینهارابالازدن
universal roll U نورد یونیورسال
western roll U غلطیدن افقی از روی میله
to be on the pay roll U مواجب یا مزد گرفتن
pancake roll U گوشتو...درستمیشود
to call the roll U حاضر غایب کردن [نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
sheet roll U نورد ورق
shoulder roll U چرخیدن روی شانه ها
straightening roll U غلطک مستقیم کنی
universal roll U برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
striking off the roll U اسم یک solicitor را به تقاضای خودش یا بعلت ارتکاب خطا از لیست وکلاحذف کردن
swing roll U چرخش نیمدایره روی یکپاوبعد روی پای دیگر با کنترل پای ازاد از جلو بعقب
the roll of a ship U غلت کشتی
the roll of the sea U غلت یا موج اب دریا
wire roll U نوعی سیم خاردار تاشو برای ساختن موانع ضد مکانیزه
roll-calls U حاضر و غایب کردن
chest roll U چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
chilled roll U نورد سخت کننده
cogging roll U دستگاه نورد اولیه شمش
cross roll U نورد عرضی
drag roll U غلطک کششی
dummy roll U غلطک کور
dummy roll U نورد کور
eastern roll U شیوه قیچی در پرش ارتفاع باغلطیدن پس از عبور از میله و فرود روی پا
giant roll U تاب
grooved roll U غلطک شیاردار
roll-call U حاضر و غایب کردن
grooved roll U نورد شیاردار
hot roll U نورد کردن داغ
idle roll U غلطک کور
jack roll U چرخ چاه
call the roll U حاضر و غایب کردن
call the roll U حضور و غیاب کردن
roughing roll U پیش نورد
roll of honour U صورت اسامی کسانی که درجنگ فداکاری کرده اند
roll of honour U لیست افتخار
rock'n'roll U رقص راک اندرول
rock'n'roll U رقص بحنبان وبچرخان
rock and roll U رقص راک اندرول
rock and roll U رقص بحنبان وبچرخان
back up roll U غلطک پشت بند
backing roll U غلطک پشت بند
bead roll U صورت مردگانی که برای ارواح انها فاتحه یادعامیخوانند
bed roll U رختخواب پیچ
bed roll U خاموت انکادره
blooming roll U نورد شمشه
blooming roll U دستگاه نوردشمشه
bottom roll U غلطک ماتریسی
break down roll U پیش نورد
jelly roll U رولت
roll of thunder U غرش رعد
roll back U عقب کشی
roll back U عمل تنزل دادن
roll back U به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
roll back U کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
roll back U عقبگرد
roll call U حاضر و غایب
roll call U شیپورجمع
roll call U حضور و غیاب
roll call U نامیدن افراد
roll call U حضور و غیاب سازمانی
roll call U حاضر و غایب کردن افراد
roll forward U تابع پایگاه داده ها که کاربر را ازیک آسیب نجات میدهد.
roll forward U , با خواندن ورودی تراکنش واجرای مجدد تمام دستورات برای بازگشت به پایگاه داده وبه وضعیت پیش از آسیب
roll housing U پایه دستگاه نورد
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
roll kitchen U اشپزخانه متحرک
roll back U قیمت جنسی یاکالایی را بسطح اولیه پایین اوردن
muster roll U دفتر اسامی افراد نظامی وافسران یک منطقه یا کشتی
muster roll U دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی
period of roll U زمان تناوب چرخش
pay roll U لیست پرداخت حقوق
pay roll U لیست حقوق
pick and roll U ایجاد سد و چرخش
pilger roll U غلطک زائر
plate roll U غستگاه نورد صفحه
cold roll U نورد کردن در حالت سرد
jelly roll U نان شیرینی ژله دار ولوله کرده
roll axis U محور غلطش
roll back U عقب کشیدن
period of roll U دوره تناوب
roll out the red carpet <idiom> U برای خوشآمد فرش زیرپای مهمان پهن کردن
to roll up the enemy line U بخط دشمن کردن
Recent search history Forum search
1معنی roll over مثل جمله the car roll over and over
0ground breaking
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com